امروز حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی خاطره ی زیر را در استخر برایم گفت:
برای سخنرانی در یزد دعوت داشتم. با خانواده سفر کردیم. خانواده خواستند از بازار خرید کنند اما من آنها را همراهی نکردم و در ماشین به انتظارشان نشستم. مردی بمن رسید و گفت: اهورامزدا نگهدارت. بعد ادامه داد: من زرتشتی هستم و مقیدم همه ی سخنرانی های شما را که از تلویزیون پخش می شود گوش کنم. صحبتهای شما با آموزه های دینی ما مطابق است. آنچه می گویید ، با فطرت انسان سازگار است و آنها را قبول دارم و با دین ما تنافی ندارد.
آن شخص خیلی ابراز علاقه می کرد. من را به خانه اش دعوت کرد و خیلی اصرار داشت که دعوتش را بپذیرم اما بخاطر اینکه در موقعیتی نبودم که منزل او بروم دعوتش را نتوانستم قبول کنم.
در یزد به آتشکده هم رفتم و در آنجا خیلی محترمانه و با روی باز استقبال کردند.
آقای رفیعی در استخر توضیح داد که تندی کردن با اهل کتاب سیره ی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) نبوده است.